آمریکا؛ قهرمان مداخله در کشورها
مداخلهگری آمریکاییها فقط در یکی دو کشور یا یک قاره خلاصه نمیشود. ویلیام بلوم، نویسنده و منتقد آمریکایی، در کتاب «کشتن امید» فهرست مداخلات کشور آمریکا و سازمان سیا را آورده است. این مداخلات منجر به براندازی 53 دولت مردمی در سطح جهان شد، که کودتای 28 مرداد 1332 در ایران یکی از آنها است.
مداخله آمریکا در کشورهای حاضر در جامجهانی
اکثر کشورهای حاضر در جامجهانی، نمونههایی از دخالتها و جنایتهای آمریکا در قبال خودشان را تجربه کردهاند. در این مطلب، از هر گروه جامجهانی یکی از مداخلات آمریکا را مرور میکنیم:
گروه A، کشور اکوادور
رئیسجمهور دموکراتیک اکوادور، خائیمه رولدوس، به دنبال کوتاه کردن دست شرکتهای نفتی آمریکایی از منابع نفتی کشورش بود. وی پس از تصویب قانون ملی کردن منافع فروش نفت در مجلس اکوادور، در حادثه هوایی کشته شد. رسانههای اکوادوری با تیتر جنایت CIA به استقبال این خبر رفتند. در سالهای قبل هم آمریکا دولت ایبارا، رئیسجمهور اکوادور در سال 1960 را به دلیل عدم همراهی با سیاستهای ضد کمونیستی ایالات متحده سرنگون کرده بود.1
گروه B، کشور ایران
با روی کارآمدن دولت مردمی مصدق در ایران، کشور به سمت استقلال و در اختیار گرفتن منافع حاصل از فروش منابع طبیعی خود که تا آن موقع در اختیار بریتانیا بود، حرکت کرد. پس از آن که در سال 1951 نفت ایران ملی شد، بریتانیا به طور مخفیانه از ایالات متحده آمریکا درخواست کمک کرد.
مصدق که از نقشه پنهان بریتانیا و آمریکا برای نفت ایران مطلع نبود، قصد داشت برای تثبیت تسلط بر منابع نفتی در برابر دست اندازیهای احتمالی بریتانیا از آمریکا کمک بگیرد. اما سازمان سیا در سال 1953 به طور غیر منتظرهای عملیاتی به نام آژاکس را اجرا کرد. این عملیات زمینه را برای کودتای نظامی و بازگرداندن محمدرضا شاه که آن زمان خارج از کشور بود، فراهم کرد. کرمیت روزولت، مسئول انجام این ماموریت توسط سیا بود. وی بعدها در مصاحبهای گفت برای انجام این ماموریت یک میلیون دلار پول نقد با خود به ایران آورده بود. اما به طور عجیبی تنها با خرج کردن 60 هزار دلار، این کودتا به موفقیت رسید.
گروه C، کشور آرژانتین
در سالهای 1966 و 1976 دو کودتا در آرژانتین برای سرنگونی دولتهای دموکراتیک ملیگرا با حمایت آمریکا انجام شد. این اتفاق، سالهای سال آرژانتین را گرفتار دیکتاتوریهای دستنشانده ایالات متحده کرد. یکی دیگر از اقدامات مداخله جویانه آمریکا در آرژانتین، تلاش آنها برای اعطای میزبانی جامجهانی 1986 به آرژانتین بود. دولت رافائل ویدلا که با کودتا و حمایت آمریکا روی کار آمده بود، با میزبانی از جام جهانی در عرصه بینالمللی مشروعیت یافت.
اما دخالت آمریکاییها در فوتبال به اینجا ختم نشد. آرژانتین که با باخت در بازی رفت نیمه نهایی مقابل پرو در آستانه حذف از جام جهانی بود، به کمک هنری کسینجر وزیر امور خارجه ایالات متحده با فوتبالیستهای پرو تبانی کرد و در بازی برگشت با نتیجه ۶ بر صفر آنها را شکست داد. با این نتیجه آرژانتین به فینال جام جهانی صعود کرد و قهرمان شد. در ادامه شادی وصفناپذیر مردم این کشور، آتش اعتراضات را خاموش کرد.2
گروه D، کشور استرالیا
در فاصله سالهای 1973- 1975 حزب کارگر، پس از 23 سال، در انتخابات دموکراتیک، اکثریت آرا را به دست آورد. این حزب سیاسی در استرالیا به خاطر برخی از سیاستهای استقلالطلبانه خود، مستقل از آمریکا عمل میکرد. به همین خاطر، مورد حملات سیاسی و رسانهای آمریکا جهت تغییر رفتار و در نهایت سرنگونی قرار گرفت. CIA به اپوزوسیون این حزب، حمایت مالی بسیار نامحدودی را جهت شکست حزب کارگر در انتخابات پارلمان استرالیا در سال 1974 پیشنهاد داد. دولت سرانجام نتوانست در مقابل هجمه دولت آمریکا و اپوزیسیون داخلی این کشور بایستد. در پایان، در سال 1975 به دستور ملکه انگلیس دولت مستقر عزل و نماینده ملکه جایگزین آن شد.
گروه E، کشور کاستاریکا
آمریکا دو بار در کاستاریکا کودتا کرده است. کودتای اول در اواسط دهه 50 میلادی در زمان ریاستجمهوری خوزه فیگرس بود. این کودتا به دلیل انتقاد او از سیاستهای مداخله جویانه ایالات متحده در آمریکای لاتین اتفاق افتاد. کودتای دوم هم علیه همین فرد پس از روی کار آمدن مجدد وی در سال 1970 اتفاق افتاد. اینبار دلیل آن ایجاد ارتباط اقتصادی بین کاستاریکا و شوروی توسط فیگرس بود.
گروه F، کشور کرواسی
در دهه 1990 میلادی ایالات متحده آمریکا جنگ ترکیبی گستردهای را برای تجزیه یوگسلاوی به راه انداخت. در آن زمان یوگسلاوی از قدرتهای بزرگ اقتصادی، سیاسی و نظامی جهان در شرق اروپا بود. نهایتاً در سال 1999 پس از بمباران یوگسلاوی توسط آمریکا، این کشور تکه تکه شد. در پی آن ایالات متحده در هر قسمت از این کشورهای کوچک پایگاه نظامی ایجاد کرد. کرواسی یکی از کشورهای حاصل از تجزیه یوگسلاوی است.3
گروه G، کشور برزیل
در سال 1961 میلادی خوائو گولارت که یکی از فوتبالیستها و قهرمانان ملی برزیل بود به ریاستجمهوری این کشور رسید. گولارت که به شدت ملیگرا بود، قصد داشت بر شرکتهای خارجی حاضر در برزیل محدودیت وضع کند و از آنها مالیات بگیرد. بریتانیا و ایالات متحده که منافع خود در برزیل را در خطر میدیدند، با اجرای عملیاتی به نام "برادر سام" کودتایی را در برزیل راهاندازی و دولتی نظامی را روی کار آوردند. این دولت تا 21 سال بعد حامی منافع آنها در برزیل بود.
گروه H، کشور پرتغال
در سال 1974 پرتغالیها انقلابی را راه انداختند که به دیکتاتوری 30 ساله «سالازار» در این کشور پایان داد. اما آمریکاییها از گرایشهای شدید کمونیستی جوانان پرتغالی در حکومت بعدی این کشور ترس جدی داشتند. لذا CIA طی عملیاتی، مجلههای تصویری مستهجن آمریکایی را به تعداد بالا خرید و روانه پرتغال و خیابانهای لیسبون کرد. جوانان پرتغالی که سرگرم مجلات پرشمار و متنوع جنسی آمریکایی بودند، کمکم از اعتراضات خیابانی فاصله گرفتند. این عملیات که به مدت ۲ سال به طول انجامید، باعث شد تا خیابانهای لیسبون از جوانان انقلابی خالی شود و آتش انقلاب خاموش شود. بعد از آن بود که احزاب سیاسی طرفدار غرب توانستند گرایشهای کمونیستی را در دولت بعدی پرتغال تعدیل کنند.
جنگ و آمریکا، دو واژه همزاد
ایالات متحده آمریکا 204 سال از عمر 246 ساله خود را، از سال 1776 در جنگ سپری کرده است. کشور آمریکا از آغاز تاسیس تاکنون در 107 جنگ و درگیری نظامی مشارکت داشته است که 3 مورد آن هماکنون در جریان است. تقریباً هیچ قارهای در جهان پیدا نمیشود که نیروهای نظامی آمریکا پای خود را جهت ایجاد جنگ و یا مداخله نظامی در آن نگذاشته باشند.
حیات اقتصادی بخش خصوصی ایالات متحده آمریکا به ایجاد جنگ و خشونت در نقاط مختلف جهان وابسته است. این کشور با استفاده از راهاندازی جنگ به بهانههای مختلف، اقتصاد کشور خود را سر پا نگه داشته است. دولت آمریکا طی 20 سال حضور خود در افغانستان 2.31 تریلیون دلار هزینه کرد. 2.02 تریلیون دلار از این مبلغ، مربوط به قراردادهایی است که دولت با شرکتهای اسلحهسازی منعقد و به جیب این شرکتها واریز کرده است. جالب است بدانید 51 عضو از کنگره آمریکا به همراه همسرانشان بین 2.3 تا 5.8 میلیون دلار سهام در این کمپانیها دارند. کمپانیهایی که جزو 30 شرکت برتر تسلیحاتی جهاناند. حدود یک سوم از اعضای سنای آمریکا که عضو کمیته تخصیص بودجههای دفاعی میباشند، خودشان سهام کمپانیهای تسلیحاتی را در اختیار دارند.
کتاب اصول برخورد با نظم جهانی در حال تغییر
رای دالیو، محقق آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «اصول برخورد با نظم جهانی در حال تغییر: چرا ملتها پیروز میشوند و شکست میخورند؟» نموداری را معرفی میکند که مراحل شکوفایی، اوج و افول همه ابرقدرتهای چند قرن گذشته از آن تبعیت کرده است. دالیو معتقد است ایالات متحده آمریکا در مراحل پایانی این نمودار قرار داشته و در حال جایگزین شدن با چین به عنوان ابرقدرت بعدی جهان است. طبق این کتاب، افول یک ابرقدرت جهانی مراحلی دارد. در ادامه به بیان برخی از این مراحل و تطبیق آن با وضعیت فعلی ایالات متحده میپردازیم. بعضی از اطلاعات زیر شگفتآور هستند!
گسترش پرهزینه قدرت
مرحله دهم طبق این سیر، اوج قدرت یک ابرقدرت است یعنی «گسترش پرهزینه قدرت». به گزارش بنیاد واتسون برون، ایالات متحده حدود ۸ تریلیون دلار در جنگهای خارجی و تریلیونها دلار نیز برای عملیاتهای نظامی و تامین پایگاههای نظامی خود در خارج از کشور هزینه کرده است. علیرغم این موضوع، این هزینهها برای حفظ موقعیت رقابتی این کشور در حوزه نظامی با کشور چین کافی نبوده. این خرجهای پرهزینه و بدون منفعت برای گسترش یا حفظ امپراتوری، آمریکا را با کمبود منابع مواجه کرده است.
کاهش توان رقابت
مرحله یازدهم از مراحل پایانی شکوفایی یک ابرقدرت، شامل «کاهش رقابتپذیری» است. مدرسه اقتصاد هاروارد، در گزارشی در سال 2019 با عنوان «رقابتپذیری آمریکا در بدترین حالت خود در بین نسلهای مختلف» عنوان کرد، که قدرت رقابت اقتصادی آمریکا در مقایسه با سایر رقبای این کشور بدلیل افزایش سرسامآور هزینههای دولت از دست رفته است.
افزایش شکاف طبقاتی
مرحله دوازدهم، افزایش «شکاف طبقاتی» است. نمودارها به خوبی روند افزایشی سهم یک درصد ثروتمند جامعه آمریکا از ثروت کل کشور در برابر روند کاهشی سهم ثروت 90 درصد مردم آمریکا را نشان میدهند. این مسئله باعث ایجاد یک شکاف طبقاتی بیسابقه در این کشور شده است. طوری که به گزارش واشنگتن پست، سهم 20 درصد ثروتمند آمریکا از ثروت کشور 90 درصد و سهم 20 درصد کف جامعه آمریکا ز ثروت کشور -1 درصد است. این یعنی طبقه پایین جامعه در آمریکا نه تنها ثروتی ندارند بلکه بدهکار بانکها نیز هستند.4
افزایش گسترده بدهیها
مرحله سیزدهم از نشانههای افول به «افزایش گسترده بدهیها» اشاره دارد. بنیاد پترسون در گزارشی اعلام کرد نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده از سال 1942 تا 2022 افزایش قابل ملاحظهای را داشته است. پیشبینی میشود این روند افزایشی تا سال 2052 ادامه پیدا کرده و به 185 درصد برسد. میزان بدهی این کشور در حال حاضر 31 تریلیون دلار میباشد که بیش از تولید ناخالص داخلی آمریکا است.
شدت گرفتن چاپ پول
شماره چهاردهم از مراحل افول یک ابرقدرت مربوط به شدت گرفتن «چاپ پول» در آن کشور است. گزارشهای جدید نشان میدهد که از ابتدای سال 2020 میلادی تا انتهای اکتبر سال 2021 میلادی 16 تریلیون دلار پول جدید توسط دولت آمریکا چاپ شده است. این در حالی است که کل پول در چرخش در بار آمریکا قبل از این، 4 تریلیون دلار بود . یعنی 80 درصد پول موجود در بازار آمریکا، در 2 سال گذشته به چاپ رسیده که عواقب تورمی شدیدی برای این کشور دارد.
درگیریهای داخلی
شماره پانزدهم از مراحل افول یک ابرقدرت مربوط به «درگیریهای داخلی» است. طبق مطالعات موسسه پیو، از هر 10 بزرگسال آمریکایی 9 نفر معتقدند بین افرادی که از احزاب سیاسی مختلف حمایت میکنند، درگیری شدید وجود دارد. اکثریت آمریکاییها (59٪) میگویند که مردم این کشور حتی در مورد مفاهیم پایه سیاسی با هم تفاهم ندارند. بر اساس پژوهش دانشگاه براون، آمریکا بالاترین سرعت دوقطبی شدن جامعه را در میان کشورهای جهان دارد.
کاهش ذخایر ارزی
مرحله شانزدهم از مراحل افول یک ابرقدرت مربوط به «کاهش ذخایر ارزی» است. طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، دلار آمریکا، جذابیت خود را به عنوان ارز ذخیره از دست داده است. سهم داراییهای دلار آمریکا در ذخایر ارزی جهان در سال 2021 به 59 درصد کاهش یافت که پایینترین سطح در ربع قرن گذشته است.5
ضعف در مدیریت
هفدهمین مرحله از افول یک ابرقدرت مربوط به «ضعف در مدیریت» است. نشریه آمریکایی هیل در گزارشی با عنوان «ضعف مدیریتی بایدن، بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی کشور آمریکا» که توسط کوین بروک، دستیار سابق مدیر FBI نوشته شده، تصریح کرده است که نیاز به یک رهبری قوی در آمریکا هیچگاه به اندازه این روزها احساس نمیشود و دولت بایدن خود را ناتوان از اتخاذ تصمیمات اساسی نشان داده است.6
جنگ شهری و انقلاب
مرحله هیجدهم، نیز به «جنگ شهری و فراهم شدن بستری برای انقلاب» اشاره میکند. در 42 سال گذشته ایالتها و شهرهای مختلف آمریکا بیش از 20 بار برای جدایی از ایالات متحده تلاش کردهاند. یک نظرسنجی بینالمللی در سپتامبر 2017 نشان داد که 68 درصد از آمریکاییها تمایل به جدایی ایالتهای ایالات متحده داشتند.