بلژیک در جامجهانی 2022
کشور بلژیک میزبان مشترک مسابقات قهرمانی اروپا در سال 2000 بود که با حذف در مرحله گروهی مسابقات برای آن به پایان رسید. این پایان تحقیرآمیز، چهرههای ارشد اتحادیه فوتبال بلژیک را وادار کرد یک بررسی ریشهای از برنامهریزی فوتبال خود انجام دهند. کار به جایی رسید که بلژیک در سال 2007 به رتبه 71 فوتبال دنیا سقوط کرد. آنها دادههای 1500 بازیکن جوان را تحلیل کردند، از 70 مربی در تمام سطوح بازی استفاده، و 120 پروژه به باشگاهها ارائه کردند. آنان با سالها تلاش و برای اولین بار در سال 2015 در صدر جدول ردهبندی فیفا قرار گرفتند. از تیم ملی بلژیک، به عنوان یکی از شانسهای قهرمانی در جامجهانی 2022 نام برده میشد.1
والوانیا و فلاندر، مناطق معروف بلژیک
بلژیک دو منطقه مجزا دارد. هر دو منطقه دارای نژادهای مختلف مردم، زبانهای مختلف و انواع نامها هستند. والونها در والونیا زندگی میکنند و فرانسوی صحبت میکنند. فلاندریها در فلاندر زندگی میکنند و به زبان هلندی صحبت میکنند. همچنین برخی از مردم در مناطقی از این کشور آلمانی صحبت میکنند.2
تیم فوتبال بلژیک از نظر اعضای اهل شمال و جنوب بلژیک نسبتاً متنوع است. به عنوان مثال، ادن هازارد از جنوب، فرانسوی زبان است. در حالی که تیبو کورتوا هلندی صحبت میکند. با این حال، این شکاف بسیار جدیتر از یک زبان است. چرا که این دو هویت ملی متفاوتی دارند.3 اما فوتبال باعث اتحاد در بلژیک شد. جامجهانی 2014 اولین جامجهانی بلژیک از سال 2002 به حساب میآمد و حمایت یکپارچه از تیم فوتبال در سراسر کشور چیزی بود که مدتها در بلژیک دیده نمیشد.
پرچمهای بلژیک از بالکنهای بروکسل و همچنین در شهرهای توریستی فلاندری به اهتزاز در آمد. هنگام تماشای بازیها در بروکسل، تماشاگران با وجود دیدگاههای متفاوت و اختلافات سیاسی، همچنان از تیم بلژیکی حمایت میکردند.4 آنها در فوتبال، تقریباً تمام زیربنای قبلی را خراب کردند و دوباره ساختند و موفق هم شدند. اما انگار در بافت ساختمانهای شهری بروکسل، این خراب کردنها در بین مردم نتیجه عکس داشت.
واژه بروکسلسازی
بروکسل، پایتخت بلژیک، و بلژیک پایتخت اتحادیه اروپاست. بروکسل هرگز به عنوان پایتخت اتحادیه اروپا انتخاب نشد. در مارس 1957، معاهدهای بین جامعه اقتصادی اروپا و جامعه اروپایی انرژی اتمی (اوراتوم) در رم امضا شد. چندین شهر کاندید میزبانی این نشست بودند. یک جلسه اضطراری برای انتخاب میزبان در 6 ژانویه 1958 در پاریس برگزار شد، اما انتخاب با بنبست مواجه شد. در آخر با توجه به اینکه بلژیک در ترتیب حروف الفبا بالاتر از بقیه بود، انتخاب شد.5
در برنامهریزی شهری، واژه «بروکسلسازی»، به معنای ورود بیرویه و بیدقت ساختمانهای مرتفع مدرن به محلههای اصیل است. در واقع این واژه، به کلمهای برای توسعه بیمورد شهری تبدیل شده است. دهه 1960 بسیاری از ساختمانها بدون هیچ قوانین تایید شدهای، در این شهر تخریب شدند تا راه برای سازههای بزرگ باز شود. بسیاری از چهرههای برجسته و معماران، با درک آسیبی که این توسعه بیرویه به شهر وارد کرد، اصطلاح «بروکسلسازی» را ابداع کردند.
آنها در پی این اقدام برای معرفی قوانین جدید نیز برنامهریزی کردند. این مقررات به طور قابل توجهی مقیاس ساختمانهای جدید را محدود میکرد. همچنین این قوانین نماهای تاریخی را ملزم میکرد که بازسازی و با پیشرفتهای جدید ترکیب شوند و بافت فرهنگی شهر حفظ شود. درگیری در بروکسل منجر به بیزاری عمومی از ساختمانهای مدرن در سراسر اروپا شد و بسیاری آنها را بیروح میدانستند.6
لابیگری در کشور بلژیک
در مقابل پارلمان اروپا، میدان کوچکی با تعداد زیادی بار و قهوهخانه وجود دارد. هر روز کاری، میتوانید آنجا در یک قهوهخانه بنشینید و عبور افرادی که در مؤسسات اروپایی و دفاتر بسیاری در مجاورت پارلمان کار میکنند را تماشا کنید. تخمین زده میشود که بیش از 25000 لابیگر در محله اروپایی کار میکنند که بیشتر آنها در خدمت شرکتها و گروههای لابی آنها هستند.7 و 8
بلژیک یک پادشاهی مشروطه است. قدرت اجرایی در اختیار پادشاه است اما قدرت واقعی در بلژیک در اختیار نمایندگان مجلس با 150 کرسی است. برای داشتن یک دولت کارآمد، 76 کرسی از 150 کرسی مجلس باید با تشکیل ائتلاف دولتی موافقت کنند. آنها میتوانند تمام کارهای کلاسیک دولتی را به درستی انجام دهند. به عنوان مثال: انتصاب وزرا و تصویب قوانین جدید.9
رای اجباری در انتخابات ریاستجمهوری
رای دادن در بلژیک اجباری است. در سال 1893، قانونی تصویب شد که بر اساس آن همه مردان بلژیکی 21 ساله و بالاتر ملزم به رایدهی شدند. در سال 1989، این کشور قانون را گسترش داد تا رأیگیری در انتخابات اروپا را پوشش دهد. با تصویب این قوانین، بلژیک به اولین کشور در جهان تبدیل شد که رای دادن در سراسر کشور را اجباری کرد. در کشور بلژیک، اگر کسی پس از دریافت دعوتنامه برای رایدهی، پای صندوق نرود و عذر موجهی هم نداشته باشد، بین 25 تا 50 یورو جریمه میشود.
اگر این غیبت دوباره تکرار شود جریمه بین 50 تا 125 یورو خواهد بود. اگر کسی در 4 دور انتخابات شرکت نکند، علاوه بر 4 بار جریمه، نام او از لیست رایدهندگان به مدت 10 سال خط خواهد خورد. همچنین این افراد در هیچ مقام و اداره دولتی پذیرفته نخواهند شد و هیچ کمک و امتیازی نیز از سوی دولت دریافت نخواهند کرد.10 و 11
کشور بلژیک بدون دولت
در سال 2018، بلژیک دارای دولتی به نخست وزیری چارلز مایکل بود. او یک ائتلاف راست میانه را بین احزاب لیبرال فرانسوی زبان، احزاب فلاندری، احزاب مسیحی و ناسیونالیست تشکیل داد. اما پس از آن حزب ملیگرای فلاندری ائتلاف خود را به دلیل اختلاف بر سر پلیس مهاجرت ترک کرد. چارلز، میتوانست بماند اما با پیشنهاد شغلی به عنوان رئیس شورای اروپایی اتحادیه اروپا، که معتبرتر است، آنجا را ترک کرد. پس از رفتن وی، بلژیک 621 روز بدون دولت ماند. همچنین بلژیک که از سال 2010 تا 2011، به مدت 590 روز بدون دولت بود.12
از جنایت در کنگو تا شکلات دست بریده!
یکی از بخشهای مهم اقتصاد امروز بلژیک، صنعت شکلاتسازی است. بلژیک مقادیر زیادی کاکائو از کنگو وارد میکند. امروزه بیش از 2000 واحد شکلاتسازی در این کشور وجود دارد. یکی از شکلاتهای معروف بلژیکی، شکلاتهای دست بریده است.15 شکلاتهای دست بریده نمادی از جنایات بلژیکیها در آفریقاست. لئوپولد دوم حاکم بلژیکی در زمان حکومتش 10 میلیون آفریقایی را کشت. لئوپولد در سال 1865 به قدرت رسید و تا سال 1909 حکومت کرد. او در سال 1885 کنگو را تأسیس کرد، سرزمینی در آفریقای مرکزی که 80 برابر بلژیک وسعت داشت. جایی که حدود 15 میلیون یا نیمی از جمعیت در اثر بدرفتاری و سوء تغذیه جان خود را از دست دادند.
در میان ظلمهای فراوان شاه لئوپولد دوم، او یک قانون وضع کرد. بر اساس این قانون به ازای هر گلولهای که سربازان تشنه به خون علیه بومیان شلیک میکردند، میبایست دست راست قربانی خود را قطع میکردند و آنها را برای ذخیرهسازی و نگهداری تحویل فرماندهان خود میدادند. چیزی نگذشت که جمعآوری دستها خود به یک هدف تبدیل شد و به نوعی کسب و کار وحشتناک تبدیل شد. کشاورزانی که موفق به رعایت سهمیه نشده بودند، مجبور به بریدن دست خود و همچنین دست زنان و کودکانشان جهت ارائه به مقامات میشدند. مردم در صورت سرپیچی از این قانون مجازات میشدند.16
پیوستن بلژیکیها به گروههای تروریستی
گویا این روحیه خشونت هنوز در بین برخی از بلژيکیها نیز وجود دارد که باعث ظهور ابوبلژیکیها شد. بلژیکیها بیش از هر کشور دیگری به داعش پیوستند. سال 2015 بیش از 500 بلژیکی کشور خود را ترک کردند تا به گروههای تروریستی بپیوندند. تقریباً به ازای هر یک میلیون نفر، 46 بلژیکی به گروههای تروریستی پیوستهاند. بلژیک بیش از هر کشور اروپایی دیگری سرانه شهروندانی داشت که در عراق و سوریه میجنگیدند.17
ای کاش این افرادی به جای اینکه به داعش بپیوندند زمانی حضور داشتند و از کشورشان دفاع میکردند تا کاناداییها مجبور نشوند به کمکشان بیایند. یکی از هم گروهیهای جامجهانی که بلژیکیها باید با آنها رقابت کنند، کاناداست. در آوریل 1915، هزاران سرباز کانادایی برای دفاع در برابر حملات متحدین وارد فلاندر در شمال غربی بلژیک شدند. ملانی مورین، نویسنده کتاب Fighting in Flanders – Gas میگوید: «جنگ جهانی اول هنوز بخشی جداییناپذیر از بلژیک امروزی است. بلژیکیها هنوز هم به بزرگداشت دفاع متفقین از سرزمینشان و دهها هزار سرباز کانادایی نیروهای متفقین که در کشورشان جان باختند، ادامه میدهند.»18
جرمزدایی از کارگران جنسی
بلژیک اخیرا کارگری جنسی را قانونی کرد. قانون جدیدی در سال 2022 اجرایی شد که حقوق کارگران جنسی را از نظر وضعیت، حمایت اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی مانند سایر کارگران خوداشتغال اعطا میکند. این قانون بلژیک را به اولین کشور اروپایی تبدیل کرد که چنین اقداماتی را اتخاذ میکند. بلژیک پس از نیوزلند دومین کشور در جهان از این حیث است.19
حقوق پایین و هزینههای بالای زندگی
این روزها هم حال بلژیک خیلی خوب نیست و شاید فقط فوتبال بتواند حال مردمشان را خوب کند. حدود 80 هزار نفر در همین امسال در بروکسل پایتخت بلژیک و در اعتراض به هزینههای بالای زندگی و عدم افزایش کافی دستمزدها راهپیمایی کردند. مردم همچنین بنرهایی با مضامین «افزایش حقوق»، «پول برای بیمارستانها و مدارس»، «حقوق ما را آزاد کنید» و «دزدی دستمزد را متوقف کنید» در دست داشتند و در طول راهپیمایی شعارهای ضد حکومتی سر دادند.20 بر اساس ارقام فقر برای سال 2021 که توسط اداره آمار بلژیک Statbel منتشر شد، در مجموع 19.3 درصد از جمعیت بلژیک در معرض خطر فقر یا طرد اجتماعی بر اساس شاخص فقر اروپا بودهاند. البته این رقم بدون در نظر گرفتن مزایای دولت، به 27.8 درصد از جمعیت میرسد.21 و 22