وضعیت کره در استعمار
کره جنوبی تا سال 1945 تحت استعمار ژاپن بود و بعد از اینکه از دست ژاپنیها خلاص شد، تا سال 1948 به اشغال نظامی آمریکا درآمد. در سال 1948، آمریکاییها یک حکومت دستنشانده را به ریاست «سینگمانری» در کره روی کار آوردند که به مدت 13 سال حکومت کرد. اوضاع اقتصادی مردم کره در آن زمان خیلی بد بود. در آن زمان 40 درصد مردم در فقر مطلق بودن و درآمد سرانهشان از کشورهای هائیتی، اتیوپی و یمن هم پایینتر بود.
ژنرال پارک، ناجی کره
بعد از اینکه حکومت آمریکایی سینگمانری، با کودتای ژنرال پارک چانگ هی در سال 1961 سقوط کرد، وضعیت کره متفاوت شد. پارک آمده بود تا اقتصاد کشورش را از این رو به آن رو کند و شعارش هم دفاع خود اتکا و اقتصاد خودکفا بود. پارک در سال 1962 در اولین برنامه 5 ساله توسعه خودش اعلام کرد که قصد دارد با نگاه به ظرفیتهای داخل کشور، طی دو سال به رشد اقتصادی 7.1 درصد برسد. با این کار وی مورد تمسخر آمریکاییها قرار گرفت. اما پارک اثبات کرد که میشود و به رشد اقتصادی 8.9 درصد رسید.
پیشرفت صنایع کرهای
پارک برای پیشرفت صنایع کشورش روشهای مختلف حمایت از تولید را با جدیت در پیش گرفت. یکی از حمایتها، سپردن پروژههای نظامی به شرکتهای بخش خصوصی کره بود. این مسئله باعث ارتقاء فناوری شرکتهای بزرگ کرهای مانند دوو، سامسونگ و الجی شد. جالب است بدانید کیاموتورز فناوری جوش فولاد را که از آن در ساخت خودرو استفاده میکند، در پروژه ساخت خودروهای زرهی که در دولت پارک انجام داده بود بدست آورد. پارک برای پیشرفت صنایع داخلی، واردات را به شدت کنترل میکرد و فقط به کالاهایی اجازه واردات میداد که مشابه داخلی نداشتند.
تغییرات فرهنگی در پی توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی ژنرال پارک حتی فرهنگ مردم کره را نیز تغییر داد. در سفرنامههای جهانگردانی که 100 سال پیش به کره سفر کردند، آمده آنها انسانهای تنبلی بودند. تا 50 سال پیش هم کرهایها به بینظمی و بدقولی مشهور بودند. اما اکنون به یکی از منظمترین و سختکوشترین مردمان دنیا تبدیل شدهاند.
امروزه کرهایها تا 55 ساعت در هفته کار میکنند، در حالی که میانگین کشورهای پیشرفته دنیا 32.8 ساعت است. طبق مطالعهای در آگوست 2014، سئولیها کمتر از شش ساعت در شبانهروز میخوابند و کمترین میزان خواب را بین ساکنان شهرهای بزرگ جهان دارند. که یکی از دلایل این امر این است که بیشتر کار میکنند. در سال 1945، 22 درصد مردم سواد خواندن و نوشتن داشتند؛ این مردم پس از چند دهه به دانشآموختهترین کشور جهان با 66 درصد مدرک دانشگاهی در بین جوانان تبدیل شدند.1
اما بعد از ترور ژنرال پارک در سال 1979، که شواهد نشان میدهد به دستور آمریکا انجام شد، اوضاع تغییر کرد. دروازه کشور به روی سرمایه خارجی باز شد و این کشور وامهای متعددی از صندوق بینالمللی پول دریافت کرد. در سال 1996 سرمایهگذاران خارجی صد میلیارد دلار به اقتصاد کره جنوبی تزریق و اقتصاد این کشور را به سرمایه خارجی وابسته کردند. اما درست یک سال بعد، صرفاً تحت تأثیر یک شایعه، سرمایههای خود از این کشور را به سرعت بیرون کشیدند. بنابراین، در سال 1997 سرمایهگذاری خارجی در کره جنوبی به منفی 20 میلیارد دلار رسید. این مسئله باعث شد تا کره جنوبی در بازپرداخت تسهیلات خارجی که دریافت کرده بود، ناتوان گردد.
پس از بحران اقتصادی سال 1996، دولت کره برای پرداخت دیون خارجی خودش، شرکتهای کرهای را بخش بخش کرد و به خارجیها فروخت. روزنامه نیویورک تایمز این فروش را بزرگترین حراجی جهان نامید. مثلا Samsung غول صنعت کره، خرد و تکه تکه و بخشهای آن به به ولوو، جنرال الکتریک و... فروخته شد. جیپی مورگان بخشی از سهام کیاموتورز را تصاحب کرد. گروه کارلایل، بخش مخابرات کمپانی دوو را خرید. چند سال بعد، بخش خودروسازی دوو با یک پانزدهم قیمت به جنرال موتورز آمریکا فروخته شد. پای نستله و کوکاکولا هم برای جا نماندن از این بزخریها به کره باز شد.
بحران خودکشی کره در پی فروپاشی اقتصادی
این بحران اقتصادی به موج خودکشیها انجامید؛ زیرا خانوادهها شاهد نابودی داراییهایی بودند که در طول زندگی خود پسانداز کرده بودند. میزان خودکشی در کره جنوبی در سال 1998 میلادی 50 درصد افزایش یافت. آمار خودکشی در کره بسیار عجیب است. کره رتبه اول خودکشی در جهان را دارد. 36 نفر در هر روز. خودکشی از سال 2007 عامل شماره یک مرگ و میر جوانان در کره جنوبی بوده است.
در آن دوران بدهکاری و خودکشی، به دو شاخصه اصلی کرهایها بدل شد و حتی سلبریتیهای کرهای هم به این دو شاخصه شناخته میشوند. حتی در صنعت کیپاپ، یکی از پرطرفدارترین سبکهای موسیقی دنیا، شرکتها، با انجام جراحی پلاستیک، تمرینات سخت و... روی جوانان کرهای، روی آنها سرمایهگذاری میکنند. از همان روز اول برای این نوجوانان به ازای تمام خرجهایی که برای آنان میشود، بدهیهای بسیار سنگین ثبت میکنند. پرنس مک، ستاره کیپاپ میگوید: «ستارههای کیپاپ درآمد چندانی ندارند و بیشترِ درآمد آنها صرف بازپرداخت بدهیهایشان میشود. این بدهی مدام در حال انباشته شدن است و پرداخت آن غیر ممکن به نظر میرسد.» اخبار خودکشی هنرمندان کیپاپ هم چند سالی است که به یکی از خبرهای شایع در کره تبدیل شده است.
در کره جنوبی پلی به نام پل زندگی وجود دارد که دوربینهای امنیتی زیادی روی آن نصب است. هر ساله حدود 300 مورد خودکشی از روی این پل انجام میشود. اکنون تیم متخصصی در آنجا مشغول به کار هستند تا مردم را چه با گشتزنی، چه با چک کردن دوربینها نجات دهد. دلیل اصلی ناامیدی مردم کره جنوبی، که در فیلم بازی مرکب هم مشاهده میشود، مشکلات اقتصادی است. این مشکلات بعد از کرونا وضعیت بدتری هم پیدا کرد. خیلی از مردم این کشور را «جهنم چوسان» مینامند که تنها از طریق مرگ یا مهاجرت میتوان از آن فرار کرد.2
بحران فقر در بین خانوادههای کرهای
بعد از بحران بزرگ اقتصادی، دولت این کشور مجبور شد شرایط صندوق بینالمللی پول را برای کاهش هزینههای دولت بپذیرد تا بتواند بدهیاش را بپردازد. اما این کاهش هزینهها، دامن بازنشستهها را گرفت تا پرداخت بیمه بازنشستگی برای آنها به حداقل برسد. به همین دلیل فقر افراد بالای 65 سال در کره به 50 درصد رسیده که یکی از بالاترین نرخهای فقر برای این افراد در کشورهای دنیاست.
پدربزرگ و مادربزرگهای کشور کره جنوبی هیچ پسانداز و مستمری و حتی دیگر خانوادهای ندارند که به آنها تکیه کنند. بسیاری از جوانان میگویند که نمیتوانند از پس هزینههای خود و والدین خود در جامعه رقابتی کره برآیند. به گفته دکتر لی هو سان، تعداد قابل توجهی از مادربزرگهای کرهای در نتیجه این نوع فقر جدید در دوران پیری، تنفروشی را شروع کردهاند. او با زنی مصاحبه کرده که میگوید برای اولین بار در سن 68 سالگی به فحشا روی آورده است. یک پیرزن دیگر میگوید: «من گرسنهام، نه به احترام نیاز دارم، نه به عزت، فقط سه وعده غذا در روز میخواهم.»
شرکتهای بزرگ کرهای مثل سامسونگ، دوو، الجی، کیا موتورز و ... 84 درصد اقتصاد ژاپن را تشکیل میدهند. اما فقط 10 درصد اشتغال کشور را ایجاد کردهاند. همین باعث شده 90 درصد مشاغل در کره درآمد پایینی داشته باشند. از این رو جوانان کرهای برای استخدام در شرکتهای بزرگ رقابت بسیار سنگینی با هم دارند. این امر سیستم آموزشی کره را به رقابتیترین سیستم آموزش در دنیا تبدیل کرده است.3