همواره در طول تاریخ وارد کردن اتهامات جنسی نیز یکی از ابزارهای سیاسی غربیها برای تحریک افکار عمومی مردم بوده است. حاکمان غربی خود در زمینه این مسائل اخلاقی هیچ قید و بندی ندارند. اما از آنجایی که از حساسیت مدرم جهان و به خصوص مسلمانان آگاهی دارند، از وارد کردن اتهامات جنسی برای آغاز کودتا استفاده میکنند. دکتر ای. مایکل جونز، نویسنده، استاد دانشگاه و تحلیلگر رسانه و مدیر مسئول مجله Culture Wars است. وی در کتاب خود به نام «Libido Dominandi: آزادی جنسی و کنترل سیاسی» به موضوعات متنوعی از جمله تأثیر مسائل ضد اخلاقی بر کنترل اذهان و فرهنگ پرداخته است. در ادامه به بررسی گفتوگوی بین مایکل جونز و جوناس الکسیس درباره روش دشمنان در استفاده از این سلاح میپردازیم.
کودتا با استفاده از جاذبه صنعت جنسی
در سال ۲۰۰۲ سازمان سیا در همکاری با شین بث یا همان شاباک (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل)، فیلمهای مستهجنی را از طریق ایستگاههای تلویزیونی فلسطینی در رامالله در جریان یکی از تهاجمات دورهای اسرائیل به خاک فلسطین پخش میکرد. هدف این بود که جوانان فلسطینی را از درون تضعیف کنند که روحیه مقابله با اسرائیل و دفاع از کشورشان را نداشته باشند.1 یا مثلاً در طول تهاجم سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق، سیا میخواست یک فیلم مستهجن با حضور دو نفری که شبیه صدام حسین بودند پخش کند. سیا این کار را به عنوان راهی برای مشروعیتزدایی از دولت او میدانست.2
مثالهای تاریخی استفاده ازپورنوگرافی برای کودتا علیه حکومتها
انقلاب آبی در پرتغال
در سال 1974 عوامل سازمان سیا کودتایی را با عنوان «دِایتا» در مزرعهای نزدیک به لیسبون طراحی کردند. بر اساس سیاستهایی که بیش از چهار دهه بر پرتغال حاکم بود، این کشور از هر تصویر جنسی و مستهجنی عاری بود. در پرتغال همه فیلمهای خارجی سانسور و صحنههای توهینآمیز بریده میشد. کتابهای مدارس به شدت اخلاق کاتولیکی و مذهبی را آموزش میدادند. پلیس ساحل قوانین سختی را برای لباس شنا اعمال میکرد. اما در کمتر از دو سال و به واسطه کودتای سیا یا همان «انقلاب آبی»، این کشور دچار تغییرات بسیاری شد. لیسبون از بدون جرمترین شهر اروپای غربی به رده شهرهایی که بالاترین میزان جرم و جنایت، از جمله تجاوز جنسی به کودکان را داشتند، رسید. پرتغال حتی از دانمارک که به عنوان مرکز پورن اروپا شناخته میشد، پیشی گرفت.5
محتوای ضد اخلاقی، ابزاری برای کنترل اذهان
نتانیاهو معتقد است برای تغییر رژیم در ایران، باید از فرستندههای بسیار بزرگ و قوی استفاده کنید و سریالهایی را به اقصی نقاط ایران بفرستید. زیرا اینها چیزهای خرابکارانهای هستند که با تماشای آن جوانان و نوجوانان از سبک زندگی درون فیلمها تأثیر گرفته و الگوبرداری میکنند. دکتر جونز حتی علت شکست یکی از قهرمانان اسرائیلی را نیز فریفتن جنسی میداند. نتیجه این شکست نیز خروج او از میدان و تضعیف اسرائیل بوده است.
دکتر جونز متعقد است نویسندگان، وکلا و سازمانهای یهودی برای توسعه هرزهنگاری نامحدود در فیلمها و رسانههای دیگر مبارزه میکنند. آنها میدانند که پورنوگرافی ابزار بردهداری است. پورنوگرافی حتی به عنوان یک ماده مخدر مضرتر از کراک محسوب میشود. یکی از متخصصان پزشکی به نام جفری ساتینوور از پرینستون آمریکا اظهار داشت که “پورنوگرافی، آنچه را هروئین نمیتواند انجام دهد، انجام میدهد.”6
طبق تحقیقات، پورنوگرافی در ابتدا افراد را به داشتن رابطه جنسی علاقهمند میکند، اما در نهایت روش طبیعی عشق ورزیدن را از بین میبرد. برخی از جراحان مغز و اعصاب مانند دونالد ال. هیلتون از دانشگاه تگزاس تحقیقات بسیاری در زمینه تأثیرات این ویدیوهای مخرب انجام دادهاند. تحقیقات آنها تا آنجا پیش رفته که دریافتهاند قرار گرفتن طولانی مدت در معرض تصاویر پورنوگرافی میتواند باعث آسیب مغزی شود.7
در این قسمت از مقاله به بررسی دقیقتر موارد اشاره شده، و بخشی از گفتوگو بین جوناس .ای الکسیس و دکتر ای. مایکل جونز میپردازیم.
روانکاوی، ایلومیناتی و آزادیهای جنسی دایرههایی متحدالمرکز هستند!
جوناس الکسیس: من «Libido Dominandi» را در سال ۲۰۰۶ مطالعه کردم. برای اینکه مردم بفهمند نظم نوین جهانی چگونه در طول تاریخ از رابطه جنسی برای کنترل جوامع استفاده کرده، باید این کتاب را مطالعه کنند. کمترین تعریفی که بخواهم از کتاب بکنم این است که هر چقدر برای آن هزینه کنید کم است. در واقع، هر کتابی که شما مینویسید به خودی خود، یک دوره دانشگاهی است و شما برای نوشتن آنها از روش علمی استفاده میکنید. بارها و بارها بعد از خواندن لیبیدو دومینندی، به مباحث مطرح شده در آن اندیشیدهام.
بیایید برخی قسمتهای کتاب را بررسی کنیم:
– جایی از کتاب شما نوشتهاید:
• «روانکاوی و ایلومیناتی در واقع پروژههایی یکسان با تفاوت جزئی بودند. اصطلاح ایلومینیستی در حقیقت اصطلاح آلمانیشده روانکاوی است. تا با حساسیتهای نسل بعدی سازگار باشد؛ نسلی که معتقد بود «علم» و «پزشکی» به جای جوامع مخفی، زمین را تبدیل به بهشت میکنند.»
• «منتقدان نقطه تلاقی روانکاوی و ایلومیناتی را «جاسوسی کور» نامیدهاند؛ چرا که در این نقطه میتوان از روح و روان انسان جاسوسی کرد. هر دو، بخشی از ماهیت خود را از آنچه میتوان «آموزههای ماسونی» نامید، بهره گرفتهاند. یک بیمار، روانکاوی را شکلی از رهایی تصور میکند؛ در حالی که یک درمانگر، این تصور را برای تحت سلطه گرفتن بیمار پرورش میدهد.»
• «روانکاوی، تمام ویژگیهای ضروری کنترل ذهن ایلومینیستی را در بردارد. اما ایلومینیسم را میتوان به سادگی شکل اولیهی روانکاوی دانست؛ پروژهای که مدتها توسط روشنگران از آن حفاظت میشد.»8
آیا هنوز هم از محتوای غیر اخلاقی به عنوان سلاح استفاده میشود؟
– شما در این کتاب، بحث طولانی در مورد زیگموند فروید و آدام ویشاپت دارید. در واقع، فصل اول با ویشاپت و ایدئولوژی پشت انقلاب فرانسه آغاز میشود. حقیقت این ارتباطات چیست و آیا امروز هم با یکدیگر ارتباطی دارند؟ آیا رژیم همچنان به استفاده از رابطه جنسی به عنوان نوعی کنترل سیاسی ادامه میدهد یا اینکه فقط یادگاری از دوران گذشته است؟
مایکل جونز: «بله، اکنون نسبت به حدود ۲۰ سال پیش که کتاب را نوشتم، این موضوع بیشتر مطرح است. اسرائیلیها پس از تهاجم به رامالله، تصاویر مستهجن را از طریق ایستگاههای تلویزیونی فلسطین پخش میکردند.11 سیا در سال ۱۹۷۴ پرتغال را به کمک پورنوگرافی در برگرفت؛ همچنین ایالات متحده در سال ۱۹۸۹ در حمله به پاناما، از پورنوگرافی به عنوان سلاح استفاده کرد.»
اما امروزه نشانههایی وجود دارد که بالاخره پیام این کتاب در حال انتشار و اثرگذاری است. بیانیه اسقفهای لهستانی در تقبیح آنچه آنها «ایدئولوژی جنسیتی» نامیدهاند، تا حد زیادی بر اساس الگوی کتاب Libido Dominandi بود. آنها به طور غیرمستقیم از طریق کتاب گابریل کوبی به محتوای این کتاب پی برده بودند.12 همین اواخر، نامهای از یک زن مسلمان دریافت کردم. این خانوم در آن نامه از من تشکر میکرد که ارتباط بین آزادی جنسی و کنترل سیاسی را برای او شفاف کردم. پس میتوان نتیجه گرفت که اکنون ایده و پیام این کتاب به وضوح جا افتاده است.»
چطور CIA با استفاده از هرزهنگاری کشورها را تحت سلطه گرفت؟
– آیا میتوانید در مورد این گزاره توضیح دهید که “سیا در سال ۱۹۷۴ پرتغال را با هرزهنگاری تحت کنترل درآورد؟ و اینکه زمانی که ایالات متحده در سال ۱۹۸۹ به پاناما حمله کرد، از هرزهنگاری به عنوان سلاح استفاده کرد”؟
«در دهه ۱۹۷۰، سیا شروع به استفاده از پورنوگرافی به عنوان یکی از سلاحهای موجود در زرادخانه جنگ روانی خود کرد. درست زمانی که «پنتهاوس» و «پلیبوی» در دوران اوج خود به سر میبردند. در سال ۲۰۰۲ سیا در همکاری با شین بث اسرائیل، فیلمهای مستهجنی را از طریق ایستگاههای تلویزیونی فلسطینی پخش میکرد. این اقدام درست در رامالله در جریان یکی از تهاجمات دورهای اسرائیل به خاک فلسطین بود. در طول تهاجم سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق، سیا برای مشروعیتزدایی از دولت صدام حسین، نقشه کشید فیلمهای مستهجنی با حضور دو شخص با چهره مشابه او پخش کند.»
«در اواسط دهه ۵۰، سیا یک فیلم مستهجن تولید کرد تا سوکارنو، رئیسجمهور اندونزی را سرنگون کند.14 در دهه ۱۹۷۰، مشخص شد که با یک تقسیم کار ساده، میتوان تولید پورنوگرافی را به افرادی نظیر رابرت گوچیونه، موسس پنتهاوس واگذار کرد. کسی که مجلاتش در میان سربازان در ویتنام بیش از مجله پلیبوی محبوب شده بود.»13
از پاکترین شهر اروپای غربی تا رتبههای برتر در آمار جرم و جنایت
دکتر مایکل جونز در کتابش اشاره کرده که در دهه ۱۹۷۰، هرزهنگاری به یکی از سلاحهای روانی بیثباتسازی و کنترل در زرادخانه جنگهای مخفی سیا تبدیل شد. «جالب اینجاست که پرتغال به لطف سیاستهای سالازار، برای بیش از چهار دهه، از تصاویر مستهجن و چیزهای وسوسهکننده عاری بود. فیلمهای خارجی سانسور و صحنههای توهینآمیز بریده میشدند. کتابهای مدرسه به شدت اخلاق کاتولیکی و مذهبی را آموزش میدادند. پلیس ساحل قوانین سختی را برای لباس شنا اعمال میکرد. با این حال در کمتر از دو سال، لیسبون از بدون جرمترین شهر اروپای غربی، به رده شهرهایی پیوست که بالاترین میزان جرم و جنایت، از جمله تجاوز جنسی به کودکان را در خود داشت.»
«در سال ۱۹۷۴، سیا از پورنوگرافی برای منحرف کردن انقلاب کمونیستی در پرتغال استفاده کرد. شخصی با خاطراتی که از آن زمان دارد، ادعا میکند که پس از انقلاب، اتفاقی عظیم رخ داد. او میگوید: «در آن سال، منطقه لیسبون توسط برخی از ظالمانهترین، آشکارترین و باورنکردنیترین نشریات مستهجن که تا به حال دیدهام پر شد.»
فرانک کارلوچی، در آن زمان به عنوان سفیر آمریکا در پرتغال حضور داشت و بعد به عنوان معاون مدیر سیا انتخاب شد. ظاهراً سیا بودجهای نامحدود در اختیار او گذاشته بود. همانطور که کمونیستها و سوسیالیستهای سابق، اکنون ثروتمند هستند. در دسامبر ۱۹۷۴، مجله تایم، مقالهای در مورد انقلاب مارکسیستی در پرتغال تحت عنوان «انقلاب آبی» منتشر کرد. این مقاله همچون همه مقالات در آن زمان بدون امضا بود، از فرانک کارلوچی نامی نبرده بود. اما طبق معمول تایم اظهار داشت: «حتی اتهاماتی وجود دارد مبنی بر اینکه سیا از پورنوگرافی جدید حمایت میکند تا انقلاب پرتغال را زائل کند. اخیراً، نخستوزیر واسکو گونکالوز در تلویزیون سراسری مردم خود را بهجای دیدن هرزهنگاری که همه جا در دسترس است، به مبارزه با چپگرایان کاذب و آنارشیستها توصیه کرد.»15
سخنان بنیامین نتانیاهو درباره ابزار تغییر رژیم در ایران
– شما دوباره اینجا آماج حملات هستید. احتمالاً مردم به برخی از ادعاهایی که شما در اینجا مطرح کردهاید، شک دارند. در جواب این تردید مخاطبان باید آنچه را که خود بنیامین نتانیاهو در مقابل مقامات آمریکایی گفته است، در نظر بگیرند. نتانیاهو میگوید:
«اگر میخواهید تغییر رژیم در ایران را پیش ببرید، لازم نیست از طریق CIA کاری انجام دهید. کار درست این است که از فرستندههای بسیار بزرگ و قوی استفاده کنید. برای تغییر رژیم، فقط سریالهای «ملروز پلیس» و «بورلی هیلز ۲۰۵۰» و از این دست را به ایران بفرستید؛ زیرا اینها تخریبگر هستند. مردم، بچههای کوچک و جوانان آنها را تماشا میکنند. در آخر مردم ایران تحت تأثیر این فیلمها میخواهند همان لباسهای زیبا را بپوشند و همان خانهها و استخرهای مجلل و… را داشته باشند.»16
کنترل افکار عمومی با بهرهگیری از محتوای غیر اخلاقی
– پس نتانیاهو آنقدرها هم احمق نیست. او میداند که “محتوای ضد اخلاقی” میتواند زندگیها را نابود کند و زندگیهای بسیاری را نیز نابود کرده است. او میداند که سامسون، یکی از قهرمانان تاریخی اسرائیل، در نهایت توسط همین “مسائل ضد اخلاقی” زمین خورد. «اتفاقاً “سامسون و دلیله” موارد مناسبی برای بررسی هستند. در زمانی که اسرائیل از لحاظ نظامی شکست ناپذیر بود، فلسطینیها تصمیم گرفتند رهبر اسرائیل را از راههای جنسی فریفته و شکست دهند. هنگامی که سامسون، رهبر اسرائیل، تسلیم نیرنگهای دلیله شد، قدرت خود را از دست داد و اسرائیل بدون رهبر شد. سامسون دیگر توان حضور در میدان نبرد را نداشت. در آن دوران، این عبارت میلتون برای او صدق میکرد: «بیچشم در غزه، در آسیاب با بردگان آسیاب میشود.»17
–بنابراین، نتانیاهو این بار دروغ نگفت. او دقیقاً میداند که ایدئولوژی جنسی همان چیزی است که وقتی فردی تسلیم آن شود، دیگر اختیاری از خود نخواهد داشت. حال میخواهیم از این ایده یک نتیجهگیری منطقی داشته باشیم. افرادی مانند دیوید کراننبرگ، الی راث، استنلی کوبریک، رومن پولانسکی و… میدانند که با تولید «محتوای غیر اخلاقی» مخاطبان خود را به بردگی میکشند. آنها تحت نام «دموکراسی» و «آزادی بیان» میتوانند اخلاقیات را به شکلی زیرکانه و فریبنده از عرصه عمومی حذف کنند. آنها پورنوگرافی و آزادی جنسی را جایگزین اخلاق میکنند تا تودههای مردم را تحت کنترل خود نگه دارند.
عقلانیت و اخلاق، برتری انسان به حیوانات
«هرگاه اخلاق از زندگی یک فرد یا جامعه حذف شود، انسان ناگزیر به حیوان تبدیل میشود. و اینجاست که متافیزیک داروینی بدبختانه شکست میخورد؛ زیرا خود داروین نمیتوانست تفاوت عمدهای بین انسان و حیوان ببیند. انسان دقیقاً به این دلیل منحصر به فرد است که میتواند نظم اخلاقی را درک کند و با کمال میل به آن پاسخ دهد. علاوه بر آن ذات و فطرت انسان گرایش به پاکی و درستی دارد. همانطور که جونز استدلال میکند:
«اخلاق در نظم عملی همان عقلانیت است. هر چیزی که اخلاق را تضعیف کند، عقلانیت را تضعیف میکند. انسان بدون دلیل و منطق، برتری نسبت به حیوانات ندارد. مالتوس معتقد بود، تا زمانی که طبیعت، ما انسانها را کنترل نکند، بیوقفه تولید مثل میکنیم. انسان بدون اخلاق دقیقاً در همان وضعیتی است که باکتریهای درون یک سطل میباشند. این دیدگاه به عنوان «الگوی رشد هندسی جمعیت مالتوس» معروف شد. نظریهای که خود او بعدتر آن را رد کرد؛ چرا که عقل انسان و توانایی او برای محاسبه پیامدهای آینده را در نظر نگرفته بود.»
در حدود 60 سال گذشته شاهد بودیم سیاستی که آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی را کنترل میکند، عملاً اخلاق را از فرهنگ حذف کرده است. این رژیم، بهمنی از ایدئولوژی جنسی را به راه انداخته است؛ در حالی که خود میدانستند این ایدئولوژیها، پایههای هر جامعهای را متزلزل خواهد کرد.
فیلم «ماه تلخ» نمادی از انحراف در سینما
فیلم «ماه تلخ» رومن پولانسکی را در نظر بگیرید. در ماه تلخ، اسکار بنتون، شخصیّت اصلی فیلم آرزو دارد نویسنده شود. رویای این کارکتر زمانی که او در اتوبوس ناگهان نگاهش به زنی به نام فیونا دابسون افتاد، به صورت غیرمنتظرهای پایان یافت. اسکار، حال خود را چنین توصیف میکند:
«پاریس، شهر رویایی من. همینگوی، میلر، اسکات فیتزجرالد، من مصمم بودم که راه آنها را دنبال کنم؛ شاید خیلی به درستی مسیرم اطمینان داشتم… پاریس بهشت بود، تا آن روز در اتوبوس… وضعیت خوبی نبود. نمیتوانستم بنویسم، نمیتوانستم بخوابم، نمیتوانستم او را از ذهنم بیرون کنم.»
«آن نگاه در اتوبوس، بنتون را به سمت «احتمالات جدید» (به قول خودش) سوق داد. این احتمالات شامل اکتشافات جنسی مانند «تحقیر شدن توسط یک زن زیبا» است. سرانجام، بنتون اعتراف کرد که او به طور کامل “با عشقی بسیار قوی ویران شده است.” در واقع منظور او این است که او توسط اشتیاق جنسی و لجام گسیخته خود ویران شده. آن اشتیاق افسارگسیخته به تدریج به قلمروهای دیگری مانند سادومازوخیسم، اسارت کامل جنسی و دفع شهوت به وسیله نگاه سوق پیدا کرد.
«بنتون اعتراف کرد که “کاملاً به بردگی جسم و روح” تحت تأثیر انگیزههای جنسی خود درآمده. بردگی که ابتدا او را از نظر اخلاقی و سپس جسمی فلج کرده است.» در نهایت، دابسون فریفته شهوت لجام گسیختهاش شد و همین موضوع در نهایت او را به مرگی رقتانگیز کشاند. مطمئنا پولانسکی میداند که این فیلم بخشی از همان «محتوای ضد اخلاقی» است. حتی اسلنت، مجلهای که از فیلمهای هالیوود را تقدیر میکند، گفت که این فیلم “ یک انحراف” است.
از زبان نویسنده کتاب «لبه تخت؛ چگونه تصاویر مستهجن زندگی من را تغییر داد؟»
همین انحراف است که نهایتاً منجر به فساد افرادی مانند لیزا پالاک، نویسنده کتاب «لبه تخت؛ چگونه تصاویر مستهجن زندگی من را تغییر داد» میشود. پالاک میگوید: «فرهنگ پاپ مرا به دوستانم چسباند، دایره لغاتم را گسترش داد و البته مرا به دنیای بزرگی از امکانات جنسی سوق داد. این نوعی آموزش جنسی بود که از این طریق آموختم.»18
جهان بزرگ امکانات جنسی، شامل پورنوگرافی است که پالاک آن را نقطه عطفی در زندگی خود میداند. او در بخشی از سخنان خود میگوید: «وقتی فهمیدم چگونه از پورن استفاده کنم، زندگی من به طور غیر قابل برگشت تغییر کرد. من یافتم چگونه به یک تصویر شهوانی نگاه کنم و از تخیل جنسی خود برای تبدیل میل به خودارضایی استفاده کنم.»19
این تصادفی نیست که نویسندگان، وکلا و سازمانهای یهودی برای هرزهنگاری نامحدود در فیلمها و جاهای دیگر مبارزه کردهاند.20 آنها میدانند که پورنوگرافی ابزار بردهداری است و مطالعه پشت مطالعه این نکته را ثابت کرده است. پورنوگرافی حتی به عنوان یک ماده مخدر مضرتر از کراک محسوب میشود.21
«تحقیقات نشان داده است که پورنوگرافی در ابتدا افراد را به داشتن رابطه جنسی علاقهمند میکند، اما در نهایت روش طبیعی عشق ورزیدن را از بین میبرد.22 برخی از جراحان مغز و اعصاب مانند دونالد ال. هیلتون از دانشگاه تگزاس حتی تا آنجا پیش رفتهاند که گفتهاند: «قرار گرفتن طولانی مدت در معرض پورنوگرافی میتواند باعث آسیب مغزی شود.» اما چرا این مطالعات منجر به بسته شدن صنعت پورنوگرافی نمیشود؟ همانطور که همه میدانیم عشق به پول ریشه همه بدیهاست. صنعت پورنوگرافی سالانه ۹۷ میلیارد دلار درآمد دارد. بنابراین، آیا ادعای ای. مایکل جونز در مستندسازی نحوه استفاده سیاستمداران از مسائل جنسی به عنوان نوعی ابزار کنترل سیاسی درست است؟